کد مطلب:316788 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:255

سرانجام اهانت به سید
در كتاب الكلام یجر الكلام تألیف: مرحوم سید احمد زنجانی جلد اول صفحه ی 136، آمده است كه:

شرح این قضیه را كه در یكی از دهات سلطان آباد اراك اتفاق افتاده آقای آقامیرزا مهدی سره بندی به مرحوم آقای حاج صمصام الممالك سره بندی نوشته بود كه عین مطالب نامه چنین است:

قربانت شوم بعد از تقدیم سلام و تعزیت حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام معروض می دارد در فقره كربلائی تقی و پسرش مرقوم فرموده بودید در شب پنجشنبه شهر محرم الحرام (در سنه 1344 ق) در مسجد ملاباقر كه تكیه خامس آل عبا بوده، آقای سید عبدالحسین حلاوی نوحه خوانی برای سینه زنان می نمود، پسر كربلائی تقی به روی منبر رفته برتری به آقای مزبور گرفته، قطع كلام آن آقا را نمود، بنا كرد به نوحه خوانی، سید مرقوم گفت: منبر مال هر بی سر و پایی نیست خصوصاً روی آن و به این واسطه گفتگوی ایشان شد، كربلائی تقی به حمایت پسرش برآمده حمله بر سید نمود كه او را بزند، آقایان كه در مسجد تشریف داشتند ممانعت كردند، كربلائی تقی هتاكی و بدحرفی نسبت به آن سید نمود و ایشان گفتند: حضرت اباالفضل علیه السلام تو را بزند، سید همین حرف را زد و رفت و در منزل خود كه یكی از اطاق نماهای مسجد مرقوم باشد، و عمامه برداشته، عمامه به زمین نیامده كربلائی تقی به زمین خورد و فوت نمود. حقیقت وقایع كربلائی تقی نام این است كه



[ صفحه 96]



عرض شد و از گردن به بالا سیاه بود و از سر او جزئی زخمی در زمان غسل دادن نمایان، كه خون هم می آمد.



باز از كرببلا بوی گل یاس آمد

این بوی خوش از قامت عباس آمد



تیری كه بزد حرمله بر قلب حسین

خونش به یقین زچشم عباس آمد



شعر از سید محمدرضا محرمی «سما»



ایمان و وفا سایه ی بالای تو بود

ایثار علی، نقش به سیمای تو بود



گر لب نزدی به آب دریا، عباس

دریای ادب میان لبهای تو بود



شعر از سید رضا مؤید خراسانی



عباس لوای هفت افراشته است

وین راز به خون خویش بنگاشته است



او پرچم انقلاب عاشورا را

با دست بریده اش بپا داشته است



شعر از سید رضا مؤید خراسانی



[ صفحه 97]